«آمادگی کامل پیدا کردیم که خداوند کلیۀ نواقص اخلاقی ما را برطرف سازد.»
«با فروتنی از او خواستیم کمبودهای اخلاقی ما را برطرف سازد.»
درد
اگر ما در مسیر درستی باشیم، ناگزیر زمانی فرا خواهد رسید که نزد خداوند ناله سر خواهیم داد که «از این نقص خسته شدهام و میخواهم از شرش رها شوم؛ این را از من بگیر!» پریشانی فزایندهای که این نقص، علاوه بردیگران، در ما بهوجود میآورد، بهتدریج حادتر میشود تاجاییکه بر تمام عواقب خوشایند و ناخوشایند آن غلبه میکند. این ادراک فروتنانه، باعث روشنشدن یکبارۀ نقص میشود. این جوهر و ماهیت قدم شش و هفت است.
اغلب با کارکردن قدم پنج با راهنمایمان، به سمت قدم شش و هفت هدایت میشویم و به راهنما، خداوند و تمام جهان اقرار میکنیم که ما قصد داریم اشتباهاتمان را کنار بگذاریم. این فرآیند برای ما قطعی خواهد کرد که قصد داریم در یک مسیر صحیح حرکت کنیم. اما مسئلۀ دیگری نیز هست و آن رهاشدن از قدرتی است که این نقصها برروی ما دارند. همانند شهوت و اعتیاد جنسی، درمورد این نقصها نیز باید مسئولیت آنها را بپذیریم و فعالیتهای لازم را انجام دهیم و آنگاه با لطف خداوند میتوانیم بر این نقصهای اخلاقی پیروز شویم.
قدم یک تا پنج بهصورت طبیعی و اجتنابناپذیری باعث پیدایش یک قلب جدید در ما میشود که تمایل به انجام کارهای صحیح دارد. به کلمههای آغازین قدم شش توجه کنید: «آمادگی کامل پیدا کردیم …» این جمله نگرشی را ترسیم میکند که براثر تغییرات حاصل از کارکرد قدمهای پیشین، در ما ایجاد شده است. اگر این طرز نگرش در ما ایجاد نشده باشد، حتماً اشتباهی صورت گرفته است. در این صورت باید گفت که تغییر نگرش بنیادینی که باید درطول کارکرد قدمهای یکتاپنج برای ما روی داده باشد (تسلیم و سپردن) درواقع اتفاق نیفتاده است.
تسلیم دوباره
ما کارکرد اولیۀ قدم شش و هفت را همراه با کارکردن قدم پنج انجام میدهیم، هنگامیکه در اثر آگاهی که بهدست آوردهایم، تصمیم میگیریم که از نقصهای خود رها شویم. بدون داشتن این تمایل و سپردنِ اولیه، در این اقدام جدید درواقع بهجایی نخواهیم رسید. ما بهجایی میرسیم که کاملاً آماده میشویم تا با سپردنِ وابستگی به نقصهایمان، فرآیند بهبودی را آغاز کنیم (قدم شش) سپس از خداوند میخواهیم که آنها را برطرف کند (قدم هفت). (ما از AA یاد گرفتهایم که دو کلمۀ نقصهای اخلاقی[که در عنوان قدم شش آمده] و کمبودهای اخلاقی[که در عنوان قدم هفت آمده] به یک معنای واحد اشاره دارند.)
یک راه برای آغاز این روند، تهیۀ لیستی از نقصهای شخصیتی است که در قدمهای چهارم و پنجم بر ما آشکار شدهاند. سپس زمانیکه آمادۀ رهاکردن آنها بودیم، از خداوند میخواهیم که به ما قدرت غلبه بر آنها را عطا کند.
دعای قدم هفت در بخش 6 کتاب الکلیهای گمنام، میتواند برای آغاز سودمند واقع گردد:
«آفریدگارا من اکنون آمادهام تا تمام خوب و بد وجودم را به تو بسپارم، تمنا دارم یکیک نقصهای درونم را که سد راه خدمت به تو و همنوعانم است از من بگیری و قدرتی عطا فرمایی تا ازاینپس به خدمت تو کمر بندم. آمین» (الکلیهای گمنام، ص76)
عملکرد
درست است که ما از خداوند میخواهیم که نقصهای ما را برطرف کند، اما خود ما نیز باید عملکرد مورد نیاز را آغاز کنیم؛ چراکه «ایمان بدون عمل، باطل است.» ما بهصورت روزانه،
درست است که ما از خداوند میخواهیم که نقصهای ما را برطرف کند، اما خود ما نیز باید عملکرد مورد نیاز را آغاز کنیم؛ چراکه «ایمان بدون عمل، باطل است.» ما بهصورت روزانه، ساعتبهساعت و لحظهبهلحظه، مراقبه بر روی خود را آغاز میکنیم. هرگاه نقصی نمایان شد، فقط برای امروز عمل میکنیم.
قدمهای شش و هفت
هر اتفاقی منجربه یک رویارویی با خویشتن میشود و هراتفاق یک آزمایش است. ما در هر مورد توقف میکنیم، نگاه میکنیم و به احساساتمان گوش میدهیم و ماجرا را مرور میکنیم. گاهی نیاز است که آن را به تفصیل بنویسیم تا بتوانیم به درستی آن را درک کنیم. مهم نیست طرف مقابل چه خطایی مرتکب شده است، هرگاه چیزی باعث آزار ما میشود، باید بهدنبال خطا در وجود خودمان بگردیم، بهخصوص در زمینۀ طرز نگرش و برخورد با دیگران. اگر قادر به مشاهده و تشخیص اشتباه نیستیم، باید برای دستیابی به قدرت انجام اینکار دعا کنیم. زمانیکه آن را مشاهده و درک نمودیم، به آن اقرار نموده و برای دریافت شهامت و بینشی که بتوانیم آن را تغییر دهیم، دعا میکنیم. سپس به اصلاح آن پرداخته و نتیجه را به خداوند واگذار میکنیم. بیدرنگ نتایج در درون ما حاصل خواهد شد و ما بر اشتباهاتمان غلبه میکنیم.
«بیتردید این بهترین روش درمانیِ شناختهشده در میان بشر است و همیشه جواب میدهد! دیگر به این صورت نیست که من مطیع تقدیر باشم، من قدرت انتخاب دارم! من میتوانم شیوۀ زندگیام را تغییر دهم! من میتوانم خود را تغییر دهم!»
در قدمهای ششم و هفتم، ما نقصها و اشتباهاتِ آشکارشده در ترازنامه را به خداوند میسپاریم. در طی قدمهای هشت، نه و ده ما به اصلاح خطاهای گذشته و اکنون میپردازیم.
این قدمها در مرحلۀ عمل، همگی با هم کار میکنند. بدون اصلاح خطاهایی که نقصها بهوجود میآورند، نمیتوان آنها را سپرد و متقابلاً تصحیح اشتباهات ایجاد شده توسط نقصها، ما را در سپردن آنها یاری میکند.
«مسلماً علت اینکه هیچکدام از کمکهایی که تاکنون در جستجوی آنها بودم نتوانست در من تغییری ایجاد کند، همین است، من باید خودم را تغییر میدادم و به دلایلی قادر نیستم بدون اصلاح رفتارم در مقابل دیگران، خودم را تغییر دهم.»
اهمیتی ندارد که تا چه اندازه دربارۀ برنامۀ دوازدهقدمی آگاهی داریم، آنچه باعث میشود که از نقصها رها شویم و نتیجهبخش خواهد بود، عملکرد ماست و دراینصورت است که نتایج چشمگیری حاصل خواهد شد.