ه چیز اشتباهی در زمینۀ رابطۀ جنسی وجود دارد؟
ما این سؤال را اغلب میشنویم و این، یکی از گزارههای موردعلاقۀ ما در انکار این موضوع است که ما حقیقتاً مشکل داریم. ما میتوانیم سؤالات مشابهی درمورد دیگر اعتیادها بپرسیم. بهعنوان مثال: اعتیاد به کار. چه چیز غلطی در رابطه با کار صادقانه وجود دارد؟ یا درمورد پرخوریِ اجباری چه مشکلی وجود دارد؟ ما برای زندگیکردن باید غذا بخوریم!
یا درمورد استفاده از الکل و مواد مخدر: چه عیبی دارد برای آرامش و فرار، کمی مصرف کنیم؟
درنهایت درمورد رابطۀ جنسی: چه عیبی دارد اگر رابطه جنسی داشته باشیم؟ این مسئله که خدادادی است! افراد، سؤالات مشابهی دربارۀ تلویزیون، سینما، موسیقی و دیگر چیزها میپرسند. بهطور معمول آندسته از ما که درحال تلاش برای بهدستآوردن توجیهات عقلانی هستند، اینگونه پرسشها را مطرح میکنند. هنگامیکه سؤالات به چنین شیوهای از ما پرسیده میشود، بهسادگی میتوانیم بینیم که چگونه منحرف میشویم: سکس، شاید بیشترین آشفتگی را بهدنبال داشته باشد!
ما دریافتیم که اگر غیرممکن نباشد، بسیار دشوار و بعید است که آثار جسمی اعتیادمان انگیزهای کافی برای تسلیمشدن ایجاد کنند. وقتی میفهمیم که باید ترک کنیم، راه زیادی برای یافتن دلایل آن طی میکنیم.
«من ممکن است که بیماری مقاربتی بگیرم، يا ممکن است همسرم مرا ترک کند.»
«من اگر اینچنین به پرخوری ادامه دهم، دچار حملۀ قلبی خواهم شد.»
«من میدانم که دیر یا زود حتماً سرطان میگیرم.»
«من اگر اینچنین به کارکردن ادامه دهم، دچار تشویش بیشازحد میشوم.»
«من اگر نوشیدن الکل را متوقف نکنم، دچار سیروز کبدی و ضایعۀ مغزی خواهم شد.»
«اگر تماشای تلویزیون را متوقف نکنم، به مرگ مغزی دچار خواهم شد.»
بهندرت پیش میآید که چنين دلايلي براي توقف اعتياد جنسی كافي باشند، براياينكه این دلايل فقط با عوامل بیرونی در ارتباطند. كليد اينجاست كه ما بايد بين رفتار جسمانی و نگرش روحاني كه همزمان برای يك فرد روی میدهد، تفاوت قائل شويم. معتاد جنسی با نگرشهاي درونياش زندگي ميكند و همهچيز را نميبيند. او فقط رفتار فيزيكي خود را ميبيند و فكر ميكند که بهخاطر آن است که احساس گناه ميكند. اين براي او واقعاً گيجكننده است. از اينرو اين آشفتگي، انگيزۀ درستي است كه بخواهيم هر اعتيادي را متوقف كنيم. بيشتر ما زماني كه فقط به خود فعاليت نگاه ميكنيم، انگيزۀ لازم را براي متوقفشدن پيدا نميكنيم؛ اما ديدن عواقب روحاني و معنوي، ميتواند به ما در زودتر تسليمشدن كمك كند. پس ما بايد به آنسوی رفتارهاي فيزيكي نگاه كنيم تا ببينيم اعتياد جنسي واقعاً چه اثراتي داشته است. اما اول، اجازه دهيد نگاهي به شهوت بيندازيم؛ چون اين مفهوم، پلي است بين جنبۀ جسماني و روحانيِ بيماري اعتياد جنسي.
شهوت
چرا در قدم اول بهجاي رابطه جنسي گفتيم در مقابل شهوت عاجز هستيم؟ آيا ما به برخي از شكلهاي رابطه جنسي اعتياد نداريم؟ بله. پاسخ ما اينگونه بود كه مشكل ما فقط رابطه جنسي نيست، همانطوري كه مشكل شخص پرخور فقط غذا نيست. غذاخوردن و رابطۀ جنسي اعمالی طبيعي هستند، مشكل واقعي که در اين دو نوع اعتياد بهچشم میخورد، چيزي است كه ما آن را شهوت ميناميم. شهوت يك نگرش اجباري است كه يك غريزۀ طبيعي را به يك خواستۀ غيرطبيعي تبديل ميكند.
یک پاسخ