اساسنامهی اصول و عقاید
انجمن معتادان جنسی گمنام
ما یکراه حل داریم. ادعا نمیکنیم که این راهحل برای همه است اما کار میکند. اگر احساس همسانی و مشابهت با ما میکنید و فکر میکنید ممکن است مشکل مشترکی با ما داشته باشید، خوشحال میشویم تا راهحل را با شما به اشتراک بگذاریم.
(معتادان جنسی گمنام، ص 2)
در تعریف هوشیاری، ما عقاید افرادی که خارج از انجمن معتادان جنسی گمنام هستند را بیان نمیکنیم و از طرف آنها صحبت نمیکنیم. ما فقط تجارب خودمان را مطرح کرده و از طرف خودمان صحبت میکنیم؛ بنابراین، برای معتاد جنسی که متأهل است، هوشیاری جنسی به معنای نداشتن هر نوع ارتباط جنسی با خود یا شخص دیگری بهغیراز همسر میباشد. در تعریف هوشیاری جنسی انجمن SA، کلمه همسر، به شریک شخص در ازدواج رسمی و قانونی متعهدانه بین زن و مرد اطلاق میگردد. برای معتاد جنسی مجرد، هوشیاری جنسی به معنی رهایی از ارتباط جنسی در هر شکل آن است؛ و برای همهی ما، مجرد و متأهل، هوشیاری جنسی همچنین شامل آزادی و رهایی در حال رشد از شکلهای مختلف افکار و تحریکهای جنسی و شهوت است.
(معتادان جنسی گمنام، صفحات 191-192)
تصویبشده توسط مجمع عمومی نمایندگان (ژانویه 2010)
تنها شرط عضویت در SA، تمایل به توقف شهوترانی و ازلحاظ جنسی هوشیار شدن، طبق تعریف هوشیاری جنسی SA است. هر دو یا چند معتاد جنسی که بهمنظور هوشیاری جنسی، مطابق با تعریف هوشیاری SA، گرد هم میآیند، میتوانند خود را بهعنوان یک گروه SA بدانند. جلساتی که پیروی از اظهارنظر واضح معتادان جنسی گمنام در رابطه با موضوع هوشیاری ندارند، (بیانیهای که در ابتدای این فصل، مبنی بر مقصود و اصول و عقاید انجمن، ذکرشده و در سال 2010 توسط مجمع عمومی نمایندگان اقتباس و پذیرفتهشده است)، جلسات SA نمیباشند و نباید خود را جلسه یا گروه SA بنامند.
پاراگراف بالا، ضمیمهشده به اساسنامهی اصول و عقاید انجمن است که توسط مجمع عمومی نمایندگان در سال 2016 تصویبشده است.
چرا شهوترانی را متوقف كنيم؟
بسياري از ما، در شرايطي به انجمن معتادان جنسي گمنام (SA) آمديم که بهوسیلهی افکار و رفتارهاي مخرب جنسیمان، در نااميدي و درماندگي کامل، غرقشده بوديم. در اتاقهای جلسات SA، با شگفتي دريافتيم که شهوت، نيروي تحریککنندهی رفتارهاي اجباري و مخرب جنسي ما است. شهوت جنسي، يک فکر يا احساس غيرعادي و افراطي است که ما را به استفاده از خودمان، ديگران و يا اشياء، براي رسيدن به اهداف مخرب خودمحورانه، تحريک میکند. بيماري روحاني شهوت، بجاي آنچه که يک قدرت بالاتر (خداوندي که درک میکنیم) خواهان تقديم و عطا کردن به ما است، برانگيختگي جنسي را، «درست همين حالا»، میخواهد. بعدها ما متوجه شديم شهوت هر چیزی را میخواهد، بهغیراز آنچه در هرلحظهی زندگي به ما عطا میشود. ابتدا باور اين موضوع دشوار بود. هنگامیکه شروع به پذيرفتن اين واقعيت کرديم، چگونگي زندگي بدون شهوت برايمان به چيزي غريب و ناآشنا تبديل شد. برايمان روشنشده بود که نياز داريم آن را رها کنيم، اما هنوز ترديد داشتيم که زندگي بدون شهوت، ممکن باشد.
در انجمن SA، ما افرادي را ديديم که راهي براي توقف رفتارهاي مخرب جنسیشان يافته بودند. اين هم واقعاً غیرقابلباور بود. بااینوجود، از صداقت آنها و آن چهرههای درخشان، متوجه شديم اين موضوع، حقيقت دارد. آنها پاسخي که ما با درماندگي به دنبالش بوديم را داشتند.
چرا من نمیتوانم حتي به ميزان کم، شهوت کنم؟
از روزهاي آغازين بیماریمان، فکر میکردیم شهوت دوست ما است. ما به دلايل زيادي از آن استفاده میکردیم: بهعنوان تفريح، تسکين و پناهگاهي براي دوري از درد يا براي فرار از روبرو شدن با مشکلات.
درجایی از اين مسير بيماري، ما دريافتيم شهوت به مشکلي بزرگتر از مشکلاتي که سعي در فرار از آنها داشتيم، تبدیلشده است. داروي مسکن ما، تبديل به سم شده بود. چيزي که بهاصطلاح، «راهحل خود» مینامیدیم، تبديل به مشکل شده بود. ما کنترل خود را ازدستداده بوديم.
شهوترانی، براي ما، مشابه سوارشدن بر يک قطار هوايي است. هنگامیکه اين قطار مرگ، شروع به حرکت کند، تقریباً غيرممکن است که متوقف شود. بنابراين، شهوت بايد از همان آغاز، از همانجایی که اولين جرعهی شهوت را مینوشیم، متوقف شود. درنتیجه، خارج شدن از زير نفوذ و سلطهی شهوت، نياز به اين دارد که ما از همان اول، از قرار گرفتن بر روي صندلي آن قطار مرگ، خودداري کنيم. اين به معناي دست کشيدن از آن «هيجان» و نيز دست کشيدن از «ريسک کردن و به خطر انداختن خودمان» است؛ اما چطور میتوانیم به چيزهايي پشت کنيم که اجازه دادهايم زندگیمان را براي سالهای زيادي تحت سلطه و اختيار خود داشته باشند؟ چطور میتوانیم اکنون موفق شويم درحالیکه پیشازاین، هزاران بار شکستخوردهایم؟
اعتياد ما به شهوت، مشابه مشکل معتادان الکلي با الکل است. همانطور که يک معتاد به الکل نمیتواند نوشيدني الکلي را تحمل کند، ما معتادان جنسي نمیتوانیم حتي کوچکترین جرعه از شهوت را تحملکنیم. شهوت هميشه به شهوت بيشتر منجر میشود تا جايي که ما را مست و نشئه میکند. در هنگام نشئگي، مقاومت در مقابل اجبار به انجام رفتار جنسي مخرب، غيرممکن است. حتي بدتر از اين، شهوت ما را بيشتر و عمیقتر به درون رفتارهايي غرق میکند که به خودمان قول داده بوديم هرگز انجام نخواهيم داد. شرم و خجالت حاصل از انجام اين رفتارها، نياز به شهوترانی بيشتر و بيشتر، براي سرپوش گذاشتن روي احساس گناه و شرم داشت. حقیقتاً، شهوترانی حتي به ميزان کم، براي معتادان جنسي همانند ما، کار نمیدهد.
چطور میتوانم شهوترانی را متوقف کنم؟
اول اينکه، ما پذيرفتيم شهوتِ سرگرمکنندهی ما، به رفتارهاي اجباري و مخرب جنسي منجر میشود. اين باور که قدرت داريم رفتارهاي ناخواستهی جنسي را متوقف کنيم و درعینحال، اجازه دهيم شهوت در ذهن ما به حيات خود ادامه دهد، میبایست از بين میرفت. نتيجه، غیرقابلاجتناب بود: اگر ما میخواستیم رفتارهاي اجباري و مخرب جنسي را متوقف کنيم، شهوت بايد از زندگی ما بیرون میرفت.
دوم اينکه، ما پذيرفتيم خودمان نيروي لازم براي متوقف شدن را نداشته و به يک قدرت بزرگتر از خودمان نياز داريم. با تشخيص و به رسميت شناختن ضعف و عجزمان، نياز خود به فرايند 12 قدم بهبودي، حمايت ديگر اعضاي در حال بهبودي و نيز نياز به يک قدرت بالاتر يا خداوندي که درک میکردیم را اقرار کرده و پذيرفتيم.
سوم اينکه، ما تصميم گرفتيم برنامهی سادهی بهبودي SA را دنبال کنيم و ادامه دهيم.
تمام اين موارد، کليد گشايش به سمت تجربهی پيروزي ادامهدار و تدريجي بر شهوت شدند. ما جنگيدن با شهوت را متوقف کرده و شروع به تسليم آن به قدرت بالاترمان کرديم. بعد از عبور از نقطهی درماندگي و نااميدي، سرانجام توانستيم خودمان را کاملاً در اختيار اين برنامهی بهبودي که تحت عنوان 12 قدم شناخته میشود، قرار دهيم.
ولي چه اتفاقي برايم خواهد افتاد؟
بهعنوان کساني که با مشکل شهوت زندگي کردهایم، همه خوب ميدانيم شهوت چهکاری با ما انجام میدهد. شهوت، ديواري است که ما را از لذت برقراري ارتباط کامل با خداوند و اشخاص اطرافمان جدا میکند و نمیگذارد از آن برخوردار شويم.
شهوت، عمیقتر و عمیقتر ما را به درون خودمان فرومیبرد و ما را به سمت انزوا، احساس تنهايي و نااميدي میکشاند؛ اما هنگامیکه ما چرخهی باطل شهوت را بهوسیلهی برداشتن قدمهای بهبودي میشکنیم، تجربهی ما از زندگي، بهطور چشمگيري شروع به تغيير میکند.
وقتي شروع به بهبود يافتن میکنیم، احساس جديدي از یکی بودن با ديگران به دست میآوریم که ما را بابت زندهبودنمان خوشحال میسازد. اينجا، نقطهی پايان پنهانکاری است! نقطهی پايان دروغ است! نقطهی پايان زندگي دوگانه و متضاد و دوشخصیتی است! هنگامیکه بار احساس گناه و شرم از دوش ما برداشته میشود، انرژي بيشتري براي خانواده و دوستان، کار و تفريح داريم. چهرهی زشت و تاريک و پردردسر زندگي، جاي خود را به يک زندگي شاد، پرشور و آزاد و رها میدهد.
کنار گذاشتن عادت شهوت
طبق تجربهی شخصیمان، ميدانيم که شهوت، حیلهگر، گیجکننده، قدرتمند و صبور است. متعجب میشویم که چطور ممکن است در زندگي عادي و روزمرهی خود، در مقابل چنين دشمني که هرگز نمیخوابد و آرام نمیگیرد، پيروز شويم؟
درگذشته، وقتي شهوت در را میکوبید، هميشه آن را باز میکردیم. بهگونهای که انگار، گزینهی ديگري براي انتخاب نداشتيم؛ اما امروز در بهبودي، حتماً گزینهی ديگري براي انتخاب داريم. اينجا ابزارهاي زيادي وجود دارند که میتوانیم براي جلوگیری از ورود شهوت به زندگیمان، از آنها استفاده کنيم. اينجا برخي از آنها ذکرشده است:
صداقت: براي مدتي بسيار طولاني، از اينکه به فرد ديگري بگوييم که واقعاً چه در سرمان میگذرد، هراس داشتيم. با مخفي نگهداشتن آن افکار، بهعنوان يک راز، اجازه میدادیم طرز تفکر معتاد گونه و بیمارگونهی ما رشد کرده و گسترش يابد. با مشارکت افکار و رفتارهايمان با ديگر اعضاي SA، دريافتيم که بخش زيادي از قدرت شهوت، از بين رفت. بدین ترتیب، اعضاي SA، تشويق میشوند که در جلسه و خارج از جلسه، مشارکت صادقانه داشته باشند.