«ادامه دادیم …»
خردی عمیق در این عبارت نهفته است. خمیرمایۀ اصلی این قدم و این برنامه، یک فرآیند ادامهدار است. این اصول روحانی، روشی برای زندگی هستند نه یک تکنیک که برای همیشه یک عادت را از بین ببرند. ما فرآیند بهبودی و رشد را با جریان اعتیاد جایگزین میکنیم. قدم دهم، ادامهدادنِ ترازنامۀ اخلاقی قدم چهار و پنج، تسلیمکردن نقصهایمان در قدم شش و هفت و اصلاح اشتباهاتمان در قدم هشت و نه است. همۀ اینها برپایۀ تسلیم شخصی است که از قدمهای یک، دو و سه، بهصورت روزانه و در کارهای روزمرۀ زندگی بهکار میگیریم. محک واقعی این برنامه عرصۀ زندگی روزمره است، جاییکه با زندگی مواجه میشویم: تیرها و سنگاندازیهایِ اتفاقات آزاردهنده، درد درون و هزاران شوک طبیعی دیگر و جسمی که همۀ اینها را به ارث برده است.
دیدن اینکه چه هستیم و تشخیص نیاز حیاتی خودمان و روابطمان با دیگران، مبنایی برای اندازهگیری بهبودیمان خواهد بود.
بنابراین همسر، فرزندان، والدین، خواهر، برادر، رئیس، همکاران و اعضای برنامه، همانقدر که منبع بالقوهای برای ناراحتیهای عاطفی و بحثوجدل هستند، میتوانند بزرگترین فرصت ما برای بهکارگیری این اصول و ایجاد اتحاد با دیگران و بهدستآوردن بهبودی باشند.
«اصلاح اشتباهاتمان مؤثرترین تمرین برای تغییر نواقص شخصیتیمان است. این باعث میشود قبلازاینکه دهان گشادم را باز کنم، دوباره فکر کنم و بدانم که جبران اشتباه چقدر میتواند سخت باشد.»
طرحی برای زندگی یک معتاد جنسی
عادت جدید
ما انسانهایی نیازمند هستیم. خوداشتغالی، پیشاپیشِ ما با همراهیِ غرور و رنجش در حرکت است و پشت سر آنها ترس، شک، تردید، ناصادقی و تمام زشتیهای دیگرمان دنبال ما هستند. ما نیاز داریم بهطورمداوم خودمان را همانطورکه هستیم و دیگران را همانگونهکه هستند، ببینیم. ما نیاز داریم بهطورمداوم رفتار و نگرش اشتباهمان دربارۀ دیگران را با احترام به کسانیکه در زندگیمان نقش دارند، تصحیح کنیم. ما نیاز داریم که دریابیم چگونه روابطمان را بازیابی کنیم و اتحاد با دیگران را یاد بگیریم. بنابراین ما نیازمند یادگیری یک عادت جدید هستیم: استمرار در ترازنامهنویسی شخصی.
بهجایاینکه فقط و همیشه به دیگران نگاه کنیم، ما شروع به دیدن خودمان میکنیم. ما همیشه برای خودمان زندگی میکردیم و اکنون به خودمان مینگریم.
این یک برنامۀ خودکاوی است که بهتدریج طی فرآیند حضور در جلسات، اشتباهکردن، یادگرفتن، دیدن و اقرار به اشتباهات و نیز تصحیح آنها پرورش پیدا میکند. به همین دلیل است که عملاً اکثر ما نوشتههای روزانۀ زیادی بهعنوان کارکرد قدم10 داریم؛ همانطورکه در کتاب دوازدهدوازده و فصل چهار کتاب بزرگ الکلیهای گمنام آمده است. بهطور مثال بعد از هر اتفاق عاطفی، از خودمان میپرسیم: چرا آشفتهام؟ کجا در اشتباه بودهام؟ چه کاری انجام دادهام یا در انجام چه کاری ناموفق بودهام که باعث شده چنین احساسی داشته باشم؟ چگونه میتوانم آن را اصلاح کنم؟ اینچنین نوشتههایی میتواند شگفتانگیز باشد.
قدم ده، قدمی است که ما در هر جا که با دیگران تعامل داریم، مخصوصاً «در خانه، محل کار و در جلسات بهکار میگیریم. اینها مکانهایی است که در آنها عملکرد وجود دارد.
مکانهایی است که در آنها زندگی در جریان است و مکانهایی است که مردم هستند و همچنین نفس قدرتمند، حیلهگر و گمراهکنندۀ ما نیز وجود دارد. ما این قدم را بیدرنگ و هرچه نزدیکتر به اتفاق و درحالیکه تنور هنوز داغ است، بهکار میگیریم. برای بهترشدن، هیچ راه سریعتر و بهتر دیگری وجود ندارد.