تسليم در انجمن معتادان جنسی به چه معناست؟

فهرست مطالب

تسليم در انجمن معتادان جنسی
  • عادت ما، ما را به جلسات SA سوق داد؛ اما اين پيمودن قدم‌هاي يك، دو و سه بود كه محرك اصلي ما به‌شمار آمد. اين دو مورد از هم متفاوت هستند.

    تسليم در انجمن معتادان جنسی

    مادامي‌كه اين سه قدم اوليه تجربه نشود، درواقع غیرممكن است كه بشود واقعیت آزادی‌بخشِ دوازده‌قدم را احساس کرد. اين سه قدم به‌منزلۀ بزرگراهی است كه به‌واسطۀ آن ما زندگي قديمي را پشت سر گذاشته و وارد مرحـله جديدي از زندگي می‌شویم كه همان پاكي و آرامش دروني است. این سه قدم به تسلیم و رهاکردن می‌پردازند.

    اينجا، راه صعود به‌طرف پايين است. روش زندگی‌مان باعث شد که بپذیریم «ما ناتوان و عاجز هستیم» (قدم اول). بدون اين پذيرش، ما قادر به پي‌‌بردن به نياز‌هاي خود نبوديم. اين پذيرش، بدون تسليم، با اميدی واهي همراه خواهد بود. با مشاهدۀ زندگي افرادي كه اين قدم‌‌ها را پيموده بودند، ترغيب شديم تا زندگي جديدي را آغاز كرده و به ترميم و مرمت زندگي خود بپردازيم. «ما ایمان آوردیم» (قدم دوم) اما این کافی نیست بلکه این تغییر نگرش تا زمانی‌که به‌طورکامل به‌وسیلۀ سپردن به خداوند انجام نگیرد، کامل نمی‌شود (قدم سه). رفتار‌هاي نابهنجار، ما را از پاي درآورد؛ اما از طرف ديگر، زندگانيِ موفق و تحت حمايت خداوند و ديگر اعضاء به ما اميد داد. در آخر، اين تسليم ما به خداوند بود كه منجربه برقراري ارتباط شد و این ارتباط، مؤثر واقع شد و این تأثیر ادامه پیدا کرد.

    درابتداي راه، اغلب راهنما و گروه، «نيروي برتر» ما مي شوند؛ زيرا ما خداوند را در آن دوردست‌‌ها جاي گذاشته بوديم. اما اگر ما بيشتر از اين، در آن شرايط موقتي مي‌مانديم، شايد اوضاع خطرناك می‌شد. درست مانند اتومبيلي كه برروي سقف قرار گرفته باشد و چرخ‌‌هایش در هوا بچرخند و به‌این‌ترتیب از جايي كه بوده تكان نخورده باشد. تجربه به ما ثابت كرده كه چه خداوندمان را بشناسيم يا نه، هرچه زودتر تسليم شویم، زندگي‌مان زودتر دچار تحول می‌شود.

    «من نه‌تنها شهوت؛ بلكه بايد خود را نيز تسليم کنم.»

    دگرگوني دروني

    قدم اول، دوم و سوم، تحول و دگرگونی قلبی از خود به خدا را شرح می‌دهد که بدون آن، هیچ تغییر واقعی نمی‌تواند در زندگی ما اتفاق بیفتد. ظاهراً به‌نظر مي‌رسد كه تسليم به‌طور مطلق و مجرد مفهومی ندارد. تسليم به‌معناي دست‌كشيدن از چيزي خاص مي‌باشد. البته ما باید از عادت و فکرمان دست می‌‌کشیدیم. آن چیزی که قادر به درک آن نبودیم، این بود که ما با کوله‌باری از نگرش‌های منفی بر سر این دوراهی انتخاب رسیدیم.

    به اين درك رسيديم كه اگر باوجود تسليم، به احساسات منفي همچون خشم و عصبانيت و وابستگي، مجال ورود و فعاليت دهيم، دراين‌صورت اين تلاش‌‌ها براي تسليم، بيهوده خواهد بود. كنش‌‌ها و واكنش‌هاي ما در رفتارمان با والدين، همسر و اعضای SA مشهود است. به‌طورمثال، خانمي تسليم را در دست‌کشیدن از حق خود در تنفر از همسرش می‌‌دانست. آقايي آن را در دست‌کشیدن از صدمه‌زدن‌های عاطفی به فرزندان و همسرش می‌‌دانست و شخص دیگری که تصمیم داشت سکس خیابانی را کنار گذاشته ولی «همچنان در یک رابطه بماند» به این نتیجه رسید که می‌‌خواهد از این رابطه برای درامان‌ماندن از بی‌بندوباری جنسی استفاده کند؛ ولی تسلیم یا نباید صورت بگیرد یا باید به‌طورکامل انجام شود.

    اکثر ما زمانی‌که وارد زندگی زناشویی شدیم، تصور کردیم که رابطۀ جنسی در چهارچوب زندگی زناشویی، آخرین پناهگاه شهوت است. اینجاست که تسلیم تنها راه است. هنگامی‌که لحظۀ روبرو‌شدن با واقعیت فرا رسید، حال هرچه‌که بود و هرگونه که بود، تسلیم باید بدون قید و شرط می‌‌بود.

    تسلیم به‌عنوان یک نگرش به کلید، جوهره و چکیدۀ این برنامۀ روحانی تبدیل می‌شود. زمانی‌که این چرخش اولیه اتفاق می‌‌افتد، ایمان به فرآیند تسلیم، نتیجۀ آن است. در هر مرحله از مراحل بعد، موانعی به‌وجود می‌‌آید که موجب پدیدار‌شدن نگرش و رفتاری می‌شود که باید برای به‌دست‌آوردنِ دوبارۀ آرامش، اقرار و رها شوند. تسلیم نه‌تنها کلید برنامۀ دوازده‌قدمی و رهایی از اعتیاد جنسی است؛ بلکه ما را به داشتن ارتباط سرورآمیز و پاک با دیگران ترغیب می‌‌کند و از ما انسانی بااراده می‌‌سازد.

    تسلیم در قدم یک، دو و سه، منشأ و سرچشمۀ آن سرسپردگی‌ است که در قدم‌های بعد به آن نیاز داریم. این تغییر رفتار‌ها سبب ‌شدند تا ما صادقانه به آنچه‌که بودیم و انجام دادیم نگاه کرده و به فرد دیگری اقرار کنیم (قدم چهار و پنج). ازآنجا‌که  نواقص دیگرمان آشکار خواهند شد، می‌‌توانیم آن‌ها را اقرار کرده و رها کنیم. بدون چنین تسلیمی ما هرگز نمی‌توانیم فکر گذراندن قدم‌های هشت، نه و ده را بکنیم و اینکه بتوانیم اشتباهاتی که درمورد دیگران داشتیم را جبران کنیم. بدون تسلیم، ما قادر نخواهیم بود هیچ‌گونه وحدت و یکپارچگی را در دعا و مراقبۀ خود با خداوند تجربه کنیم (قدم یازده) و وجود خودمان را صرف خدمت به دیگران سازیم (قدم دوازده).شروع از قدم اول تنها نقطۀ آغاز برای بهبودی روحانی است و اگر از برنامه دوازده‌قدمی دیگری می‌‌آییم باز باید از قدم اول شروع کنیم، گوئی که هرگز از قدم‌های دوازده‌گانه اطلاعی نداشته‌ایم. به‌نظر می‌‌رسد که هیچ راه میان‌بری وجود ندارد.

    اگر بخواهیم به‌طورخلاصه عنوان کنیم، برای ما تسلیم به‌معنای تغییر شیوۀ رفتار درونی فرد است که زندگی را برای او ممکن می‌‌سازد. این شروعی شگفت‌انگیز است که نشانه و هدف برنامۀ ما می‌باشد. مادامی‌که ما حقیقتاً تسلیم نشویم و همه‌چیز را به‌دست خداوند نسپاریم، هیچ اندازه از دانش در رابطه با تسلیم، نمی‌تواند آن را محقق سازد. ما به سادگی رها می‌‌کنیم: «ر‌ها کن و به ‌خدا بسپار.» زمانی‌که «آزادی‌مان» را تسلیم او نمودیم، درحقیقت همان موقع است که آزادی را کسب نموده و رها می‌شویم.

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    از مجموع ۱ رای

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *