من دختر کنجکاوی بودم، و در خانوادهای به دنیا آمدم که در آن مسائل زیادی درباره قدرت و کنترل آموختم، اما هیچ چیز درباره صمیمیت یاد نگرفتم. گاهی اوقات در خانهیمان یواشکی بهجستجو میپرداختم برای اینکه از اعضای خانواده چیزهای بیشتری بدانم. هفت ساله بودم که عکسهای برهنهای در زیر تخت خواب پدرم، از کتابها و مجلهها پیدا کردم. اولین واکنش من، احساس انزجار بود اما در ادامه، این نوع نگاه کردن برایم به صورت وسواس در آمد.